کد مطلب:230590 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:272

نقطه ای در صفحه ی هستی
زیارت آستان ثامن الحجج

در ماه مبارك رمضان



در صفحه ی زندگی

انسان ها هر كردام نقطه اند

نقطه ای در فاصله ی دو خط

در نسبتی با زمان و مكان

خطی به مفهوم تاریخ و خطی با مفهوم جغرافیا.

نقطه ها هستند و این محور مختصات.

از جوانكی سیاه پوست در قبیله ای آفریقایی در جنگل های دور دست تا پیرمردی سپید موی در خانه ای یخی در قطب شمال.

آن یك هزار سال پیش تر و این یك هزار سال پس تر. هر كدام یك نقطه اند.

من اكنون یك نقطه ام از یك سوی ساكن ایران و تهران در نسبت با خط مكان، خط جغرافیا ؛ به حساب و كتاب متراژ و حجم و اندازه ی خاك

و از سوی دیگر، ساكن روزهای شهریور هشتاد



[ صفحه 23]



و دو و یكشنبه و دوشنبه ام در نسبت با خط زمان، خط تاریخ ؛ به حساب و كتاب دقیقه و ساعت و حركت و گذشت وقت و فرصت.

هم مكان ما با هم فرق می كنند و هم زمان ما.

روی این محور مختصات كه حالا سه بعدی هم می شود، جستجو كنید.

آیا یك ساختمان آجری كه كنیسه ی یهودیان لندن بوده با مدرسه ای كه امام خمینی در آن تدریس كرده یا خاكی كه در بهشت زهرا قطعه های پاكی از اجسام مطهر شیدان را در خود جای داده، یكی هستند ؟

آیا خاك تخت فولاد اصفهان كه مدفن چند پیامبر و چندین ولی خداست، با خاك یك ورزشگاه در استانبول یا یك عبادتگاه در دهلی نو یكی است ؟

در جانب زمان و تاریخ، آیا شب نوزدهم ماه مبارك رمضان با شب پنجم و چهارم آن یا شب دهم محرم با شب پانزدهم محرم فرقی ندارد ؟ شب جمعه آیا با شب شنبه متفاوت نیست ؟

می بینید از در و دیوار یكی لطف خدا فرومی ریزد و فرشتگان نازل می شوند. در محیط و مجال یك مكان، نور آسمان است كه دیدگان را خیره می كند.

صبحگاه، زمان طلوع خورشید است و شامگاه



[ صفحه 24]



خبری از خورشید نیست. در باغ و بوستان می توان گل چید و بلبل دید، اما در بیابان جز خار و خاشاك نمی توان یافت.

گاهی آسمان و زمین دست به هم می دهند و بخت یاری می كند و لطف الهی نام برخی از بندگان خدا را در دفتر سعادت و اقبال می نویسد و این نقطه ها را در نسبتی خاص با آن خط زمان و این خط مكان قرار می دهد.

كسی مثل بریر بن خضیر در روز عاشورای سال شصت و یكم هجری در صحرای كربلا حضور می یابد. بریر می توانست سال ها بعد یا حتی چند ماه و چند روز بعد در كربلا باشد یا می توانست در همان روز و همان لحظات همین بریر در كنار خانه ی خدا در مسجدالحرام یا در جنگلی از جنگل های آفریقا یا تپه ای از كوهستان های آلپ باشد، اما تقدیر و اراده ی الهی آن نقطه را در میان دو خط زمان و مكان جایی قرار داد كه سعادت و نیكبختی دنیا و آخرت را برای او رقم زد.

سر سوزنی این طرف تر در مكان یا سر سوزنی آن طرف تر در زمان چیزی دیگر بود برای بریر.

زمان و مكان هر دو مهم هستند و ارزش دارند. صحن مسجدالحرام با صحن مسجد جامع تهران فرق می كند. روز اول ماه رجب با



[ صفحه 25]



روز اول ماه شوال تفاوت دارد.

ماه رمضان ماه رحمت خاص الهی و سرزمین طوس ارض اقدس و مشهد مقدس آفتاب ولایت است. خداوند نام برخی از بندگان را در دفتر سعادت و اقبال ثبت كرده و بعضی نقطه ها را لطف الهی در جایی از صفحه ی زندگی قرار داده كه در نسبت با دو خط تاریخ و جغرافیا موقعیتی ویژه دارند.

از در و دیوار ماه رمضان فرشته ها بالا می روند و از صحن و سرای ثامن الحجج ملائك فرومی ریزند. این تلاقی و تقارن در زیارت ماه روزه، تلاقی و تقارن عجیبی است. شبنم های لاهوت بر گلبرگ های معنویت نشسته اند. نفس كروبیان در سینه ها حبس شده است.

همه ی هستی، هر سوی چشم است و خیره به آسمان

آهسته تر باید گام برداشت

دل ها تندتر می تپد.

باید سكوت كرد و گوش سپرد. این جا نقطه ی تلاقی سعادت است و لطف

در میانه ی دو خط زمان و مكان. قدر این لحظه ها را باید دانست كه می گذرند و قدر این مكان را باید دانست كه از آن می گذریم.

با زبان روزه



[ صفحه 26]



در رسمی ترین و آشكارترین جلوه ی عبادت و بندگی به پیشگاه خالق هستی سر فرود می آوریم

و در سبزترین و دلنشین ترین اوقات روزگار

بر خاكی قدم می گذاریم كه بوی ولایت و امامت می دهد.

نقطه ای هستیم در تلاقی لطف و سعادت.

نه این لحظات چندان دیر خواهد پایید و نه این مكان همیشه منزلگاه ماست.

چند روزی، چند ساعتی، چند لحظه ای و اگر با دیده ی گشوده و حق بین بنگریم، ما نقطه ها تنها آنی در تلاقی تاریخ و جغرافیا میهمان نوریم.

آسمان ها اینك در ما خیره شده اند

ملائك اینك بر ما فرود می آیند

آبشار رحمت حق اینك بر ما فرومی ریزد

شاخسارهای عنایت پروردگار بر ما سایه می گسترند

آسمان گشوده شده است و زمین گسترده كه این نقطه ها در تلاقی زمین مشهد و زمان مشهود قرار گرفته اند.

قدر و بهای تلاقی و تقارن رمضان رضوی را اگر ندانیم، ندانسته ایم !



[ صفحه 27]